دختر بهاری من
پریا جونم سلام
تعطیلات نوروز رو به مسافرت و گردش گذروندیم
روز اول ماه 12زندگیت یه قدم راه رفتی و تا 1سالت تموم شد کامل راه رفتن رو یاد گرفتی.
چند روز بعد از تولدت یه جشن گرفتیم که عمو ها و خاله و دایی هم بودن یکی از عکساتم چاپ کردیم و به مهمونامون دادیم. ولی روز تولدت یه جشن کوچیک 3نفره گرفتیم و شما با کیک تولدت هر کاری خاستی کردی عزیزم.
تو زمستون چون حموممون سرده توی سینک ظرفشویی حمومت میکردم از وقتی هوا خوب شده میری حموم اولش یه کم میترسیدی ولی خوب شدی و آب بازی کردن توی حمومو خیلی دوست داری.
یه روز تو خرداد خونه خاله زهرا بودیم با خاله دست میدادی و میگفتی ("نانّاه"=یالله).
بازی کلاغ پر وخیلی دوست داشتی،گاهی تو اتاق میرفتی پشت پرده و دالی میکردی.
بعد از مراقبت 15 ماهگی دندون یازدهم شما دیده شد.مبارک باشه دختر عزیزم.
تو 15 ماهگی این کلمات رو میگفتی (مامان =آما)-(بابا=آبا) (ننه=مامانه مامانو صدا میکنی)
قبل از 18 ماهگی چنتا کلمه رو به زبون خودت میگفتی (عمه - حیاط- حسین-بهار).هر کاری داری منظورتو میرسونی ولی تا 18 ماهت تموم شد انگار خیلی بزرگتر شده از این به بعد پستای وبلاگتو به روز مینویسم ایشاله...
راستی آخرای آبان یه سفر به مشهد داشتیم ،به غیر از اینکه همش میخاستی بغل باشی هیچ اذیتی نکردی.به هر سه تامون خیلی خوش گذشت.آخه اولین مسافرت سه نفره ما به مشهد بود.
عکساتو ببین...
پریا سر سفره هفت سین (سال اولشه دختر گلم)
یه جشن سه نفره برای عشقم(تولدت مبارک)
خیلی تو مهمونی تولدت دختر خوبی بودی"دوستت دارم عزیزم" ایشاله 120ساله شی
پریا خسته از مهمونی تولدش...
محرم سال دوم...